اردیبهشت 90 - ساعت 24
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ساعت 24

مردجوانی کنار نهر آب نشسته بود و غمگین و افسرده به سطح آب زل زده بود ...

مرد سالخورده ای از آنجا می گذشت او را دید و متوجه حال پریشانش شد و کنارش نشست

مرد جوان بی اختیار گفت: عجیب آشفته ام و همه چیز در زندگی ام به هم ریخته است. به شدت نیازمند آرامش هستم و نمی دانم این آرامش را کجا پیدا کنم؟

ادامه مطلب...

نوشته شده در پنج شنبه 90/2/8ساعت 12:54 صبح توسط نظرات ( ) | |

دلم برات تنگ شده.....اما من...من میتونم این دوری رو تحمل کنم... به فاصله ها فکر نمیکنم ...... میدونی چرا؟؟ آخه... جای نگاهت رو نگاهم مونده.....هنوز عطر دستات رو از دستام میتونم استشمام کنم....رد احساست روی دلم جا مونده ...میتونم تپشهای قلبت رو بشمارم...........چشمای بیقرارت هنوزم دارن باهام حرف میزنن.......حالا چطور بگم تنهام؟؟

ادامه مطلب...

نوشته شده در سه شنبه 90/2/6ساعت 12:18 صبح توسط نظرات ( ) | |

<      1   2      
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ